جــزیـره خــضـــراء

❀آیت الله بهجت: جزیره خضراء در حقیقت قلب مؤمنی است که به یاد مولایش همیشه سبز وامیدوار باشد.❀

جــزیـره خــضـــراء

❀آیت الله بهجت: جزیره خضراء در حقیقت قلب مؤمنی است که به یاد مولایش همیشه سبز وامیدوار باشد.❀

جــزیـره خــضـــراء

امام صادق علیه السلام:
صاحب امر را غیبتی
است که سختی حفظ دین
در آن زمان به سختی کشیدن
دست روی شاخه پـر از خـار است.
_________________________
امام رضا علیه السلام:
در زمان غیبت مهدی
کســی بـر دینش ثابـت
نمی ماند مگر افراد خاصی که
خداوند عهد و میثاق آنها را بر ولایت
ما گرفته و ایمــان را در دلشان نوشته
و آن را با روح عظمت خود تأیید کرده است.
__________________________
امام حسن عسکری علیه السلام:
به خدا آن چنان از
دیده ها غایب می شود
که از هلاکت نجات نمی یابد
جز کسی که خدا او را در اعتقاد
به امامت او ثابت و استوار نگه دارد
و برای دعا به تعجیل فـرج توفیق دهد.

نویسنده

شیخ علی اکبر نهاوندی در شرح اخبار فضیلت گریه بر سید الشهدا سلام الله علیه

آورده است که خداوند برابر هر قطره اشک گناهان گریه کننده را می آمرزد.

در شرح این روایات تشرف علامه را نیز نقل می کند:

یک زمان سید بحرالعلوم به شهر سامرا می رفت و در بین راه در مورد گریه بر

حضرت امام حسین سلام الله علیه گناهان را می آمرزد، فکر می کرد .

در بین راه دید عربی بر مرکب سوار است و مقابلش رسید .سلام کرد و پرسید :

جناب سید شما را متفکر می بینم به چه چیزی فکر می کنید؟ اگر مسأله علمی

است بیان کنید تا با هم صحبت کنیم.

سید بحرالعلوم گفت: در این خصوص فکر می کنم که چگونه می شود خدای تعالی این

همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه می دهد که در

هر قدم که زائر بر می دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود

و برای یک اشک تمامگناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود.

آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن. من برای شما مثلی می آورم تا جواب این سؤالات

شما داده شود.

در یک زمانی سلطانی در شکارگاه از خدم و حشم دور افتاده بود، در حالی که خیلی

خسته بود وارد خیمه ای شد ، پیرزالی را با پسرش در گوشه خیمه دید ، آنان بزی

داشتند که از شیر آن بز زندگی آنان تأمین می شد و غیر از آن چیز دیگری نداشتند

آن پیر زال بز را برای سلطان کشت و طعامی حاضر کرد ، او سلطان را نمی شناخت

فقط برای اکرام میهمان این عمل را انجام داد.

شب سلطان آنجا ماند و روز بعد برگشت و در حضور همه وزیران و مشاوران جریان را

تعریف کرد. و گفت: من در عوض این محبت برای این پیر زال و پسرش چه کنم؟

یکی از وزرا گفت: صد گوسفند به او بدهید، دیگری گفت صد گوسفند وصد اشرفی

بدهید دیگری گفت: فلان مزرعه را به او بدهید.

سلطان گفت: هر چه بدهم کم است. هرگاه سلطنت و تاج و تختم را دادم آن وقت جبران

کرده ام، چون آنها هر چه داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم به آنها بدهم

تا کارشان تلافی شود.

حال جناب سید بحرالعلوم حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه هر چه داشت از مال و اهل

وعیال و پسر و خواهر و برادر پسر و دختر و سر وپیکر ، همه را در راه خدا داد حال اگر

 خداوند به زائرین و گریه کنندگان بر آن حضرت ، آن همه پاداش و ثواب بدهد نباید

تعجب نمود.

این را فرمود و از نظر سید غایب شد.

___________________________________________________________________________

ارواح مهربان

زندگینامه و تشرفات عرفانی دلسوختگان امام زمان سلام الله علیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">